نام کنیزک ایرج بود و بعد از کشته شدن ایرج معلوم گردید که حامله بوده بعد از آن دختری آوردتور نام کردند و منوچهر از آن دختر بهم رسید. (برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی). نام کنیزکی که محبوبه ایرج و جدۀ منوچهر بود. (از فهرست ولف). و رجوع به یشتها تألیف پور داود ج 2 ص 51 شود: برآمد برین نیز یک چندگاه شبستان ایرج نگه کرد شاه... یکی خوب چهر پرستنده دید کجا نام او بود ماه آفرید که ایرج بر او مهر بسیار داشت قضا را کنیزک از او بارداشت پری چهر را بچه بد در نهان از آن شاد شد شهریار جهان. فردوسی نام دختر دهقانی که یکی از زنان بهرام گور بود. (از فهرست ولف) : مهین دخت را نام ماه آفرید فرانک دگر بد دگر شنبلید. فردوسی نام دختر تور. (از فهرست ولف) : کجا دختر تور ماه آفرید که چون او کس اندر زمانه ندید. فردوسی
نام کنیزک ایرج بود و بعد از کشته شدن ایرج معلوم گردید که حامله بوده بعد از آن دختری آوردتور نام کردند و منوچهر از آن دختر بهم رسید. (برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی). نام کنیزکی که محبوبه ایرج و جدۀ منوچهر بود. (از فهرست ولف). و رجوع به یشتها تألیف پور داود ج 2 ص 51 شود: برآمد برین نیز یک چندگاه شبستان ایرج نگه کرد شاه... یکی خوب چهر پرستنده دید کجا نام او بود ماه آفرید که ایرج بر او مهر بسیار داشت قضا را کنیزک از او بارداشت پری چهر را بچه بُد در نهان از آن شاد شد شهریار جهان. فردوسی نام دختر دهقانی که یکی از زنان بهرام گور بود. (از فهرست ولف) : مهین دخت را نام ماه آفرید فرانک دگر بد دگر شنبلید. فردوسی نام دختر تور. (از فهرست ولف) : کجا دختر تور ماه آفرید که چون او کس اندر زمانه ندید. فردوسی
دخت فیروز بن یزدگرد بن شهریار که او راقتیبه هنگام فتح سمرقند نزد حجاج فرستاد و حجاج او را به ولید هدیه نمود. و او مادر ابوخالد یزید بن ولید بن عبدالملک است. (مجمل التواریخ و القصص ص 311)
دخت فیروز بن یزدگرد بن شهریار که او راقتیبه هنگام فتح سمرقند نزد حجاج فرستاد و حجاج او را به ولید هدیه نمود. و او مادر ابوخالد یزید بن ولید بن عبدالملک است. (مجمل التواریخ و القصص ص 311)
ابن ماه فروردین. ایرانی، خراسانی (قرن اول و دوم هجری). وی در زمان ابومسلم خراسانی آیینی جدید آورد و مبنای آن همان دیانت زردشتی بود که با تعلیمات اسلامی مزج شده بود. کتاب مذهبی او بفارسی بود. او دستور داد پیروانش خورشید را پرستش کنند و هنگام نماز بر سمتی که خورشید باشد، متوجه شوند و ثروتشان از چهارصد درهم نمی بایست تجاوز کند. آنان مکلف بودند که در آبادی راهها و پلها کوشش کنند و همیشه یک هفتم دارایی را در این راه صرف نمایند. پیروان او را به آفریدیه گویند. مؤبدان زردشتی با او مخالفت کردند و شکایت نزد ابومسلم بردند و گفتند وی نه مسلمان است و نه زردشتی و موجب اخلال هر دوآیین است. عبدالله شیعه او را در کوههای بادغیس بگرفت و نزد ابومسلم برد و او را کشتند. (فرهنگ فارسی معین). در ابتدای دولت عباسی پیش از ظهور ابی العباس، مردی بنام به آفرید مجدی دینی آورد که نماز پنجگانه به تیاسر از قبله و بدون سجود کردی و نیز کهانت ورزیدی. تا آنکه ابومسلم شبیب بن دراح و عبدالله بن سعید، به اومسلمانی عرضه کردند و او بپذیرفت. سپس او را به تهمت کهانت بکشتند و تا زمان ابراهیم بن عباس صولی جماعتی از پیروان او بخراسان بوده اند. (ابن الندیم از کتاب الدوله العباسیۀ ابراهیم عباس صولی یادداشت بخط مولف). رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن بر ادب پارسی ص 19و یشتها ج 1 ص 391 و ج 2 ص 278 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود. و رجوع به بهافرید و دایره المعارف فارسی شود، زینت و آرایش. (ناظم الاطباء). رجوع به بهاء شود به آفرین. نام خواهر اسفندیار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). نام خواهر اسفندیار، دختر گشتاسب: چو پردخته شد از بزرگان سرای برفتند به آفرید و همای. فردوسی. ابا خواهر خویش به آفرید بخون مژه هر دو رخ ناپدید. فردوسی
ابن ماه فروردین. ایرانی، خراسانی (قرن اول و دوم هجری). وی در زمان ابومسلم خراسانی آیینی جدید آورد و مبنای آن همان دیانت زردشتی بود که با تعلیمات اسلامی مزج شده بود. کتاب مذهبی او بفارسی بود. او دستور داد پیروانش خورشید را پرستش کنند و هنگام نماز بر سمتی که خورشید باشد، متوجه شوند و ثروتشان از چهارصد درهم نمی بایست تجاوز کند. آنان مکلف بودند که در آبادی راهها و پلها کوشش کنند و همیشه یک هفتم دارایی را در این راه صرف نمایند. پیروان او را به آفریدیه گویند. مؤبدان زردشتی با او مخالفت کردند و شکایت نزد ابومسلم بردند و گفتند وی نه مسلمان است و نه زردشتی و موجب اخلال هر دوآیین است. عبدالله شیعه او را در کوههای بادغیس بگرفت و نزد ابومسلم برد و او را کشتند. (فرهنگ فارسی معین). در ابتدای دولت عباسی پیش از ظهور ابی العباس، مردی بنام به آفرید مجدی دینی آورد که نماز پنجگانه به تیاسر از قبله و بدون سجود کردی و نیز کهانت ورزیدی. تا آنکه ابومسلم شبیب بن دراح و عبدالله بن سعید، به اومسلمانی عرضه کردند و او بپذیرفت. سپس او را به تهمت کهانت بکشتند و تا زمان ابراهیم بن عباس صولی جماعتی از پیروان او بخراسان بوده اند. (ابن الندیم از کتاب الدوله العباسیۀ ابراهیم عباس صولی یادداشت بخط مولف). رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن بر ادب پارسی ص 19و یشتها ج 1 ص 391 و ج 2 ص 278 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود. و رجوع به بهافرید و دایره المعارف فارسی شود، زینت و آرایش. (ناظم الاطباء). رجوع به بهاء شود به آفرین. نام خواهر اسفندیار. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). نام خواهر اسفندیار، دختر گشتاسب: چو پردخته شد از بزرگان سرای برفتند به آفرید و همای. فردوسی. ابا خواهر خویش به آفرید بخون مژه هر دو رخ ناپدید. فردوسی
یا شاه آفرید یا شاهفرند. نام دختر فیروزبن یزدجرد بود که او را حجاج بن یوسف ثقفی به زنی برد. (از ابن خلکان در شرح حال زین العابدین علی بن الحسین ع). و رجوع به شاهفرند شود
یا شاه آفرید یا شاهفرند. نام دختر فیروزبن یزدجرد بود که او را حجاج بن یوسف ثقفی به زنی برد. (از ابن خلکان در شرح حال زین العابدین علی بن الحسین ع). و رجوع به شاهفرند شود